یه پست اپن 2+ عکسسسس
سلام خوشگل ، نانازی ، عسل خودم ، خوبی خانوم خوشگله؟ آره منم خوبم
عرض کنم خدمت شوما که اومدم از شیرین زبونیهات واست بگم
- رفته بودیم داروخانه داشتم با مسئولش صحبت میکردم که اومدی دستم رو کشیدی مامان بیا بیا این لاکا رو نگاه کن ببینشون من لاک زرد و سفید ندارم ، بهت گفتم مامان آنقدر لاک داری که باید مغازه بزنم ازشون بفروشم ،دیدی مثل اینکه فایده نداره اومدی میگی مامان بیا بیا نگاه کن تو لاک زرد و سفید نداری برای تو میخوام متصدی اونا هم که دیدن اینجوری حرف میزنی شروع کردن به سربه سر گذاشتنت
- علی اومده بود رفتید تو اتاق که طبق معمول رو تخت مفلوک من بپر بپر کنید بعد چند دقیقه اومدی با اون خنده های ریزت که منو وحشت زده میکنه و تو دلم میگم یا خداااااااا باز چه دسته گلی به آب داده (آخه وقتی دسته گل به آب میدی همیجوری ریز میخندی ) مامان تخت خراب شده!!!! خراب شده یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟ رفتم تو اتاق دیدم تشک اریب مونده بازهم به دلم بد ندادم و مثبت فکر کردم که چیزی نیست ، تشک رو برداشتم و دیدم چوبهای زیر اون هم اصلاً خوابیدن رو زمین بازززز هم به دلم بد نیاوردم و مثبت فکر کردم تا اینکه تخته ها رو برداشتم و واییییییییی خداااااا میله های زیر تخت نه تنها پایه هاشون شکسته بودن بلکه یکیشون کاملاً از وسط دو نیم شده بود و دخلشون اومده بود اونجا بود که دیگه مثبت اندیشی رو گذاشتم کنار و گفتم ببین چیکار کردی؟؟؟؟ با همون خنده های ریز میگی عیبی نداره بندازش دوررررر!!!!! میله ها رو درآوردم تا بدم جوششون کنن خوب مسلماً تشک اریب میموند دیگه اومدی میگی آخخخخخخخخخ جوووننن سرسرههههههه!!!!
- رفتیم بیرون و طبق معمول کیف قرمز عزیزت رو همراهت آوردی تو مسیر تشنه ات شد برات آب معدنی گرفتم خودتم دو تا ژله برداشتی که علیرغم میل باطنیم برات خریدمشون داریم راته میریم میگی مامان کیفمو بگیر آب بخورم کیفتو گرفتم آب خوردی میگی مامان بطری سنگینه بگیرش بطری رو گرفتم ، مامان ژله ها رو بگیر نمیتونم بگیرمشون گرفتمشون میگی نخوریشون هانننن تا خونه خودم بخورمشون!!!!!!!! برگشتم بهت میگم مامان جون تعارف نکنی هاننننن اگه فکر میکنی چیزی دیگه ای هم هست بده من واست بگیرم ، دستات رو باز کردی و میگی چیزی نیست خودمم بغل کن!!!
- چند شب پیش داشتیم بازی میکردیم تو اتاق یهو برگشتی میگی مامان من دوست دارم بمیری!!!!!! میگم من بمیرم ؟ میگی آره میگم اگه من بمیرم تو تنها میمونی دیگه کسی پیشت نیست میگی خو تنها بمونم دوست دارم تنها بمونم تازه پرده هست ، تخت هست !!!!!!!! بچه است من دارم، مردم بچه هاشون بهشون میگن من دوست ندارم بمیری اونوقت..... منم خودم رو زدم به مردن اومدی بالا سرم صدام میکنی میگم من مردم مگه نگفتی بمیر میگی حالا فعلاً پاشو با هم بازی کنیممممممم!!!!!
دختر گلم حتی اگه تو بخوای هم من نمیمیرم نه تا وقتی که خیالم از بابت سعادت و آرامش تو راحت نشده ، بخوای یا نخوای من همیشه پشتت هستم ، همراهت ، سنگ صبورت ، همدمت ، حتی روزی که دیگه کنارت نباشم هم باز هم روحم از تو حمایت میکنه و لازم باشه سپر تو خواهد بود عزیزترینم ، چون من یه مادرم ، عاشقم و تو عشق منیییییییی و چه لذتی برام بالاتر از اینه که خانوم همسایه بهم بگه پر انرژی ، شیطون و بسیار مؤدب
- این روزها فشار کاری روم زیاده و فعالیتم خیلی بیشتر از قبل شده و فرصت استراحتم کمه ، چند شب پیش بهت داشتم شام میدادم گفتم مامان شامت رو بخور بریم بخوابیم حالم خیلی بده ، لقمه رو تو دهنت نگهداشتی و چشمات پر از اشک شد و میگی مامان حالت خوب نیست؟ الهی مامان فدات بشه مهربونممممممممممم گفتم نه مامان خوبم شام بخور بریم استراحت کنیم
- سهم من و فسقل از تختخواب دونفره مون!!!!!!
سهم آرشیدا خانوم و نوه های من!!!!!!!!بهمراه تجهیزاتشون!!!!!!!
سهم من امیدوارم لبه تخت مشخص باشه تازه وقتی پیشت میخوابم میگی اههههه مامان موهاتو جمع کن!!!!! بهت میگم خوب برو رو بالش خودت بخواب میگی نمیشه کیتی اونجا خوابیده بیدار میشه!!!!
- از مهد اومدیم و چون مارک شیری که برات خریدم بجای میهن ، دنته ، نمیخوریش ، کمی خشونت به صدام میدم و بهت میگم خوب تو که خودت دوست داری از اینا چرا نخوردیش؟ میگی من که نخریدمش تو پول دادی !!! من که از اونا دوست دارم نه اینا!!!!!!!!!!!
این چند روز هوای عالیییییییییی داشتیم بارونی ، باد و لطیف و چقدر بارون شادی بخشه انگار همین جور که میباره نه فقط غبار رو از شهر میشوره انگار دلها رو هم دلهای اونایی رو که عاشق بارون هستند رو هم میشوره و پاک میکنه انگار آدمها واسه چند لحظه بهم نزدیک میشن ، همدرد میشن ، همدم میشن
دختر گلم از روز پنج شنبه شمارش معکوس واسه تولدت شروع میشه آخخخخخخخخخخ چه روز زیبایی باشه اون روز ، مطمئنم اون روز خورشید زیباتر از قبل میدرخشه، گلها خوشبوتر هستن، هوا بهترین هوای ساله ، آدمها همه مهربونترن ، اون روز فرشته ها فقط لبخند میزنن و برات از لابلای ابرای سفید بوسه میفرستند و با اونا صورتت رو نوازش میکنن نازنینم.
عاشقتممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
در حال قر دادن - رستوران باکس کلاسیک
خدا عزیزترینممممممممممممم رو به تو میسپارمممممم همیشه همراه و محافظش باش و از بدیها ، چشم بد محفوظش بدار ، خدایا شکرررررررررررررررررررتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت بخاطر این دخترشیرین و دوست داشتنی ممنونم خدا جونننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن ، دوستت دارممممممممممممممممممممممممم