شش ماهگی آرشیدا گله
دخترقشنگ من امروز چهار روزه که شش ماهگیش تموم شده و روزبروز خانومتر میشه با ورودش به هفت ماهگی مرخصی منم تموم شد و الان سه روزه که برگشتم سرکار و دلم براش تنگ میشه عروسکم پیش مادربزرگشه چون مادر بزرگ و پدربزرگش خیلی دوستش دارن و البته خاله هاش بخصوص خاله نیکتا و البته دایی میلاد، امروز تصمیم گرفتم بجز خاطرات روزمره که از بد و تولدش براش نوشتم یه وبلاگ خوشگل هم براش درست کنم که وقتی بزرگتر شد بدونه مامانی چقدر دوستش داشته ، داره و خواهد داشت، نفس مامان این وبلاگ تقدیم به توئه عزیز دلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی