تویی پروردگارم
سلام به دختر نمونه خودم خوفی مامان؟ گل باقالی دیروز رفتم اداره و مشغول بودیم تا ظهر دیشب تبت کمی شدید شد و بدنت داغ شده بود ولی دمدمای صبح دیگه خوب بودی وقتی اومدم دنبالت مامان جون جون گفت ه کمی تب داری و پات هم درد میکنه تازگیها وقتی میام دنبالت از هرجای خونه که باشی خودت رو بدو بدو میرسونی و منم دستهامو باز میکنم خودت رو میندازی تو بغلم و یه عالکمه بوسسسسسسسس چه کیفی داره عشق من خونه که رسیدیم از دم در میگی بابا بابا بابا بابا بابا بابا تا برسی بهش و بابا بغلت کنه و وادارش کنی هر چی رو که تو میخوای انجام بده و البته خدا رو شکر نمیذاری تنبلی کنه چون زود دستش رو میخونی و آنقدر داد و فریاد میکنی که حرفت رو به کرسی بنشونی خوب راست میگه دخترم دیگه از صبح ندیدت حالا که اومده خونه جنابعالی یا من و تو نگاه میکنی یا نشنال جغرافی چه گرفتاری شدیم هان یا میخوای پل واسمون بسازی خوشم میاد شکر پنیرم خوب بلده از حقش دفاع کنه و خلاصه کلی بازی و بعد هم من پیش خودم میخوام بهت کلک بزنم و بهت میگم بریم تاب آخه وقتی تابت میدم از خستگی خوابت میبره و این بهترین وسیله است واسه من غافل از اینکه بانوی من دستم رو خونده و وقتی بهش میگم تاب میگه باشه میریم کمی تاب میخوریم بعد که حس میکنه ممکنه خوابش ببره از رو تاب میاد پایین و میره پی بازی ای وای خدا پس من چطوری سرت کلاه بذارم !! بهرحال خوابت برد و منم با موبایل میرم به دوستای نی نی وبلاگیم سر بزنم البته تا جایی که خوابم نبره میگم شما داروی ترک اعتیاد وبی سراغ ندارین ما که داداش بدجوری گرفتار شدیم!! عصر که بیدار شدی بعد از انجام کارهام با دردسر چون حضرت والا نمیتونی منو پیش ظرفشویی ببینی رفتیم بیرذون با مامان جون جون و چه خاک خفنی هم بود اگه میدونستم خاکه بیرون نمیاوردمت بعد هم رفتیم سوپر مارکت و ازبس اونجا من صدات کردم و گفتم نکن دست نزن بیا پیش من اینا اخه اینا مواد شوینده اسشت نه یه دونه کاکا کافیه!! گیج شدم و نتیجه این شد که وقتی خواستم ماشین رو از تو پارک در بیارم زدم به موتور پارک شده واقعا ندیده بودمش خوب اونم اشتباه کرده بود دقیقا چسبیده به عقب ماشین پارک کرده بود ، یه آقایی هم که اونجا بود اومد گفت نگران نباشید چیزی نشد البته من بیشتر نگران ماشین خودم بودم آخه میدونستم که موتوره چیزیش نشده ولی ماشینم خش برنداشته آیا؟! ما هم دیگه پیاده نشدیم و گازش رو گرفتیم و رفتیم به من چه اون آقاهه گفت!!!!!!! خونه که رسیدیم حالی به هولم نمونده بود و با خواهش و التماس و دعوا خوابوندمت و اول کمی دوپینگ کردم بعد هم یه لنگه پا تو آشپزخونه تا دو هنوز داشتم فکر میکردم که برم به وبم سری بزنم که بیدار شدی و بعد از سرکشی تازه میخواستم بخوابم که دوباره بیدار شدی و این بیدار شدنها نیم ساعتی یه بار اتفاق افتاد تا ساعت شش و نیم و تازه اونوقت خوابیدی و منم خوابم برد.
ای خدای مهربان من به ما بنده هات کمک کن که دل پاکی داشته باشیم و صادقانه در کنار هم باشیم از اعتماد هم سوءاستفاده نکنیم و فقط به فکر خودمون و موقعیت خودمون نباشیم به فکر نیازمندان باشیم و منظورم نیازمند نه فقط آن نیازمندی است که برای سکه ای درمانده است که نیازهای بشر متفاوتند و در هر موقعیتی یه جورند ، خدایا بهمون قلبهای پاک بده که درش محبت جاری باشه و رودخونه پرخروشش هرگز از حرکت نمونه و بر خلاف سیلاب زمینی که ویران کننده است و منفی ای کاش که این رودخانه بخروشد سیلاب شود و سر راهش همه را در آغوش نوازش گیرد آخ که چه زیبا می شود دنیایی با چنین مردمانی ، خدایا مایی که برای فرزندانمان می نویسم عاشقشون هستیم و میخوایم براشون بهترین چیزها رو فراهم کنیم کمکمون کن اول از همه این گلهای زیبا و خوشبو را درست تربیت کنیم که چه سخت است خدایا یاریمان کن.چه وظیف سنگینی که هر چه زمان میگذرد من به این مسئولیت سنگین بیش از پیش پی میبرم با این بچه های تیزهوش این دوره و زمانه.خدایا تویی پروردگارم دوستت دارم.