آرشیدا خانومآرشیدا خانوم، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

آرشیدا قند عسل مامان

تو سرچشمه عشقی

1391/8/30 11:55
نویسنده : مامانی
378 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام دختر خانوم خوشگل جیگر مامانی خوفی عسلی؟ این چند روزه کمی تا قسمتی معمولی گذشت البتنه بجز شیرین کاریها و شیرین زبونیهای تو که نمیذاره روزگار عادی و معمولی بگذره و همیشه یه سوژه هست بعد از اون شب که کلی داد و فریاد واسه خاله اعظم راه انداختی دیگه خداروشکر حرف گوش میدی و بهانه نمیگیری البته منم روشم رو عوض کردم نمونه اش اینکه وقتی میرسیم خونه کلی بدو بدو میکنیم چون عاشق اینکاری بعد بادکنک بازی و توپ بازی خلاصه وقت استراحت ملت ما تازه شهربازیمون فعال میشه بیچاره همسایه پایینی!!! خوب به من چه خودشم بچه کوچیک داره دیگه دو روز دیگه که راه افتاد باید بدوه دنبالش والاااااا!!! حتی گاهی با همون لباس کار با هم بازی میکنیم بعد با هم ناهار میخوریم که البته چون شما ناهارتو قبلتر میل فرمودی سالاد میل میکنی به این شکل که مشت مشت از تو ظرف برمیداری میچپونی تو دهنت یه دفعه هم گوجه گیر کرده بود سقف دهنت و حالت داشت بهم میخورد وایییی خدا یواشتر بابا مال خودته ماست خونه جون جون خوب میخوری اما خونه خودمون لب نمیزنی انگار ماست اونجا ماست تره!!! همچنان اهل میوه نیستی و این موضوع باعث ناراحتی منه و نمیدونم چطوری این مسئله رو حل کنم و بشدت نادمم از اینکه چرا کوچکتر بودی هی میوه نچپوندم تو دهنت !!! البته پارسال واست هلو ، شلیل و.... رنده میکردم با میل میخوردی امسال لب نزدی سیب نه انارررررر که پارسال که میترسیدم بپره تو گلوت عاشقش بودی امسال نیم نگاه میندازی حالا چکنم ؟ مامانهای مهربون لطف راهنمایی فرمائید.

بعد هم سی دی برات میذارم و درحال شیر خوردن میبینی و بعد هم لالا ، طفلی دخملم از بس وقتی که از سر کار میام خونه سراغ هرکی رو میگیری میگم لالاست و یا الان وقته خوابته دیگه هر وقت پات رو از بیرون میذاری خونه میگی برم بخوابم ، یا بعد خودت سراغ هرکی رو میگیری مثل تارا و باربد و خاله و دایی و .... همه بخوابه مامان فدات خوب آخه من ناراحت میشم از اینکه تو صبح زود بیدار میشی و دلم میخواد که استراحتت رو کامل بکنی هر چند شما اگه از زور خواب چشمات قرمز هم شده باشه تا یه دل سیر بازی نکنی و شیطنت نکنی نمیخوابی ولی خوب دلم نمیخواست به خونه به چشم خوابگاه نگاه کنی البته این رو هم به مرور درست میکنم کمی فرصت میخوام واسه بازسازی خودم همچین که ریستارت شدم و ویندوزم عوض شد قول میدم جبران کن جوجه طهایی خودم به قول خودت! راستی این شعر جوجه جوجه طهایی ، پاییزه و پاییزه رو هم یاد گرفتی آهای آهای عزیزم ،فدات بشم ، رنگهای قرمز ، زرد و آبی رو میشناسی و بی اشتباه نشونشون میدی مگر اینکه من اونقدر سئوال پیچت کنم که گیج بشی اونوقت قاطی میکنی .

خاله اعظم هر وقت ازت میپرسه آرشیدا منو دوست داری تو صدات رو کلفت میکنی و میگی نههههههههههه خاله اعظم هم اومده فکر کرده یه راه حل پیدا کرده دیگه ازت نمیپرسه دوستم داری بهت یاد داده بگی دوستت دارم تو هم میگی دوست دائم فدات بشم چقدر پاکید شما فرشته ها که هرچه بهتون دیکته کنن در ضمیر پاکتون نهادینه میشه مامان فدات عشقم ، دیشب خاله اعظم بهت میگه بگو دوستت دارم تو هم گفتی بعد دوباره میگه دوستم داری میگی نهههه خاله میگه چرا خیلیم دوستم داری خودتم اینو میدونی واااااا مگه زوره چه خاله ای داری تو!!!!!!!!!! دیشب در کابینت رو باز کردی و ظرفت رو با یه چنگال درآوردی گذاشتیش بین پاهات هی چنگال رو میزنی تو ظرف و میگی باربد بیا غذا بخور بعد بجاش هم جواب میدی نمیخوای نه باشه چشم !!! چند بار تکرارش کردی مامان فدات محو تماشات بودم یادم رفت فیلم بگیرم ، مامان جون جون میگه صبحها لیوان آبت رو میخوای یه لیوان دیگه هم میخوای بعد هی از این لیوان به اون لیوان میریزی بعد با قاشق هم میزنیش و همه جا رو آبیاری میکنی مامان جون جون میگه آرشیدا نکن شما هم میگی باشهههههه چشششم بعد دوباره کار خودت رو تکرار میکنی انگار نه انگار اصولاً چشم واست فقط یه واژه است ولی مامان فدای این چشم گفتنت بوس عشقم  امروز احساسات قربون صدقه ایم غلیان کرده!!!!!!!!! البته تو خونه خودمون هم ازبس همه جا رو آبپاشی کردی دیگه واسم عادی شده و زحمت خشک کردن رو هم به خودم نمیدم بی خیال بابا خودش خشک میشه!!!!!!!!!! روز جمعه پوشکت نکردم ولی بهت هم گفتم که اگه ج.ی.ش داشتی بگو البته نگفتی ولی حواسم بهت بود و از حالتت فهمیدم سریع بردمت تو حمام و کارت رو انجام دادی ذوق زده شدم در حد بوندسلیگا!!! چند دقیقه بعد خودت اومدی گفتی مامانننننن دستشویی بدو بدو!!! منم سریع لباست رو درآوردم و بردمت تو حمام و کار دومت رو کردی و البته ترسیدی و منم برات توضیح دادم تا کمی آروم شدی وای فکرشو بکنم اصلا پوشکت نکردم تو هم هیچ جا رو مورد عنایت قرار ندادی این یعنی عشقم داره بزرگ میشه

نفس خوبه که داری رشد میکنی خوبه که داری هر روز خواستنی تر میشی خوبه که دلم میخواد بخورمت خوبه که میخوای مستقل بشی ولی بدون آغوش من همیشه برای تو بازه و تو قلب منی حتی وقتی خیلی بزرگ هم بشی باز همون دختر کوچولوی شیرینم هستی که موقع شیر خوردن با موهای من بازی میکنه یا باید دستش رو بگیرم یا با موهاش بازی کنم و اگه حواسم پرت بشه اونقدر ان و اون میکنه تا دوباره حواسم بیاد  سرجاش همون دختر کوچولویی که باید تمرشو " کمرشو " ماساژ بدم تا بخوابه میخوام بگم حتی وقتی اونقدر خانوم بشی و نخوای موقع خواب با موهای من بازی کنی و یا اونقدر خانوم که خودت مادر باشی آغوش من همیشه برای تو بازه و دلم میخواد که هر زمان که  دلت خواست بیای تو بغلم و یا هروقت دلم گرفت بازهم بیای تو بغلم تا من آروم بگیرم.

دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارمممممممممممممممم بی نهایت و میبوسمت یه عالمه کاش چهره ات رو ببینم وقتی اینها رو میخونی .

راستی دیروز هم اینجا یه بارون خفنی اومد توپپپپ بعد هم دیشب رفتیم خونه جون جون خوابیدیم که من صبح جیم بزنم و مجبور نباشم گلمو تو بارون و هوای سرد جابجا کنم و تو هم راحت بخوابی آخه دیروز صبح خواب بودی بغلت کردم و زیر بارون پیاده بردمت خونه جون جون بیدئار شدی و من ناراحت که چرا هم تو بارون آوردمت از تو جای گرمت و تو هم بیدار شدی!

 

خداجونم عشقمو به تو میسپارم هواشو داشته باش میدونی که همه زندگی منه خیلی هواشو داشته باش همیشه به یادش باش از تمام بدیها و بلاها محفوظش بدار مراقبش باش تو همه امور زندگی موفقش کن و بقیه چیزهایی که تو میدانی و من .ممنونم خداجون.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مامان تاراو باربد
1 آذر 91 9:57
سلام گلی خانوم خوبی عزیزم چه خبرا پیشرفت داتی مبارکه مرسی که از راه دور به جوجه های ما غذا میدی قربون مهربونیت


سلام خاله جونی مرسی ٰ قابل نداره دیروز هم به تارا غذا دادم.!!
azin
1 آذر 91 18:43
سلام خاله نیکی
خوبی؟قند عسل خوبه؟آرشیدا جونو میگم... وااااااای دلم برای هویاااااااااااا گفتنش تنگ شده
خاله جونی به وبلاگ منم سر بزن ...
میبوسمتون
هویییییییییییییاااااااااااااااااااااااااااا


سلام عزیزم ممنون که بهمون سر زدی نمیدونستم وگرنه حتما زودتر بهت سر میزدم الان هم اومدم پیشت ٰ بوسسسسسسسسسسسسسسس برای تو گلم.
مریم مامان سلما
2 آذر 91 4:28
عزیزم همه این پست و خوندم خیلی قشنگ بود حرفات و درد دلهات با دختر قشنگت برای دعای اخرت هم میگم الهی امین


ممنون گلم بخاطر زحمت که کشیدی و خوندی مرسی.