همراهان قشنگ زندگيم
سلام عشقممممممممم خوبي خانومي ، خوبي گلم ،خوبي عزيزم با اين مامان تنبل خانت(درست نوشتم؟!!! يا دوباره برم كلاس اول بشينم؟!!! ) كنار اومدي !!!! امروز اومدم يه چيزي بنويسم و برم ، امروز صبح كه بيدار شدم ( يعني با اجازه تون خواب موندم چون روز قبلش زودتر از زنگ ساعت بيدار شده بودم خاموشش كرده و يادم رفته بود دوباره روشنش كنم) در نتيجه امروز خواب موندم ديگه داشتم تند تند كارهامو انجام ميدادم كه بيدار شدي با جيغ و داد فراوان بغلت كردم و چون وقت كم بود گذاشتمت روي مبل و تو هم دوباره شروع كردي به فرياد زدن كلاً مدتيه اين كارت بشدت زياد شده كه البته يكي از دلايل مهمش فرصت بسيار كميه كه اخيراً براي تو ميذارم و تو به اين شكل عكس العمل نشون ميدي و من واقعاً ديگه بهم ميريزم و كنترلم رو از دست ميدم كه باز هم بخاطر عدم مديريت خودم هست چون ميخوام همه چي رو قاطي و با هم انجام بدم و هيچكدوم كيفيتي نخواهند داشت خلاصه خيلي داد و فرياد كردي بهت گفتم كه وقتي داد ميزني من بشدت ناراحت ميشم اينو كه شنيدي يهو ساكت و آروم شدي قربون اون دل مهربونت بشم من كه اينهمه فهميده اي بشدت دلت ميخواست كه مدتي تو بغلم باشي و منم كه هميشه خدا وقت ندارم (بالاخره يه روزي همه اينها تموم ميشه و وقتم رو عادلانه بين عزيزانم تقسيم خواهم كرد )ولي تا اون زمان هم درستش ميكنم خلاصه دوباره شروع كردي به فرياد كشيدن با اينو ببين و اونو ببين لباس تنت كردم ولي ديگه صبرم سر اومده بود وقتي بخاطر كفشهات دوباره جيغ زدي منم داد زدم و يواش هلت دادم و همين فريادت رو بيشتر كرد و بدبخت از ايبن همسايه ها آرامش ندارند كه ديگه حوصله نداشتم صداي گريه و جيغت رو بشنوم رفتيم تو ماشين و من ديگه همش داد ميزدم رسوندمت مهد و حس ميكردم حالم بده سرم گيج ميرفت و سيستمم ريخته بود بهم خيلي هم دير رسيدم و دلم ميخواست رئيس باشه و چيزي بگه تا بزنم لهش كنم ( ياد اومد كه دو روز از مرخصيهام كم كرده بود )شانس آورد واقعاًً!!!!هيچي نشستم پشت سيستم و هي نامه نوشتم تو اتوماسيون و هي پريدبعد كاشف بعمل اومد همكار محترم تو سيستم بودند منم ول كردم رفتم تو وبلاگم پيش دوست جونيهام و اينا رو ديدم
اينو مامان عزيز تاراي گلم درست كرده بود ناخودآگاه قلبم پر از شادي شد و بشدت تحت تاثير قرار گرفتم و بوضوح يه عالمه انرژي مثبت گرفتم و بعد هم اينو ديدم
و اين رو دوست عزيزمممم مامان آينده يه فسقلي برام گذاشته بود كه شادي امروزم كامل شد و قلبم پر از محبت دوستان نازنينم شد و يهو اونهمه ناراحتي و استيصال از من دور شدو بعد هم پيامهاي محبت آميزي از يكي از عزيزترين افراد زندگيم بهم رسيد و قلبم رو پر از اطمينان كرد.
و اينم دوست با معرفتم خواهر فرناز خاتون گل برامون گذاشته
همه اينها رو نوشتم كه بگم ممنون رويا جون ممنون بخاطر محبتت و ممنون مامان آينده يه فسقلي بخاطر محبت و زحمتي كه كشيدي و ممنون دوست و همراه عزيزممممممم بخاطر انتقال حس خوبت بدون كه خيلي دوستتتتتتت دارم و دوستتون دارممممممممممممممممممم و ممنون همه دوستان مهربون مهربون و گل خودم ممنون بخاطر بودنتون و
ممنون خدا جونننننننننننننننننننننننن ممنون كه اينهمه مهربوني و اينهمه هواي بنده هات رو داري ممنون كه هستي و بهم ميفهموني كه اميد هميشه هست و هيچ چيز اونو از بين نميبره.
دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارم خداجوننننننننننننننننننننننننننننن.