نفسسسسسسم سلام
گل بانو میدونی عسل ،که اینهمه شیرین وقتی به تو میرسه چی میگه !: سرشو میندازه پایین و کلاهشو درمیاره و میگه : آبجی ! ما در برابر شما شرمنده ایم!! گلکم دیروز حسابی آتیش سوزوندی خصوصا که پسرخاله پویا هم بودش و با هم کلی بازی کردید و تو با دایی و پویا ناهار خوردی و با هر قاشق آنها تو هم غذا میخوردی طفلک پویا هر وقت تو میخوای غذا بخوری خودش میگه خاله یه چیزی بهع من بده که آرشیدا منو ببینه و غذاشو کامل بخوره اینه که همیشه برای اونم غذا میذارم و تو پویا رو نگاه میکنی و غذا میخوری شکر پنیرم! روز پنج شنبه منزل جون جون حمامیت کردم و تو کلی ذوق کردی و چون کلاه حمامت همراهم نبود مامان جون ئجون یه روسری از خودش سرت کرد ولی تو انگار از این کار زیاد خوشت...
نویسنده :
مامانی
12:29