مسافرت
سلام به گلبرگ نازم به دختر قشنگ تر ماه شب چهارده ام خوبی مامان جون؟ مامان جون، بابا یه کم تخفیف بده اینهمه سرویس کاری بس نیست؟ تازگیها تعویض لباست و پوشک کردنت شده واسه من بزرگترین کاره و عملاً نیم ساعت طول میکشه تا پوشکت کنم اونم از این ور من چسب میبندم تو باز میکنی، الانا دیگه میچرخی دور خودت دوم فروردین اولین بار اینکارو کردی وقتی برنامه مورد علاقه ات تموم میشه میگی تتتتتتتت ، دیروز که اومدم خونه جون جون دنبالت داشتی بازی میکردی بغلت کردنم و کلی بوس بعد هی میرفتی پیش مامان جون جون بهت گفتم آرشیدا مامانی کو؟ به مامان جون جون اشاره کردی و گفتی اه اینه بعد مامان جون جون بهت گفت آرشیدا مامانی کو؟ باز به خودش اشاره کردی و گفتی اه اینننننه!!!!!!!! آهههههههههههه دلم گرفت یعنی تو منو دوست نداری دپرسسس شدم بابایی سرجاشه جون جون و مامان جون جون هم همینطور اما من .... پس من چیم دایه ام!!!! دیگه حسم از بین رفت اومدیم خونه و قدری بازیگوشی کردیم و خوابیدی ، امروز عازم سفر هستیم بعد از سفر میام و مینویسم که کجا رفتیم این اولین باری هست در طول تمام عیدها که میریم مسافرت هیچ وقت این وفرصت پیش نیومده بود که ما هم مهمان نوروزی بشیم حالا این فرصت پیش اومده امیدوارم بهمون خوش بگذره قراره با خاله و جون جون اینا بریم سفر کوتاهی است ولی پربار انشاالللللللله ، فعلاً از همگی خداحافظی میکنم خلاصه دوست جونا حلال کنید ، دلم براتون تنگ میشه و من چند روزی نمیتونم آپ کنم مگه دایی بذاره از لپ تابش استفاده کنم.
خداجونم همه مسافرها رو بسلامت به مقصدهاشون برسون.