آرشیدا خانومآرشیدا خانوم، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

آرشیدا قند عسل مامان

بازگشت از سفر

1391/1/16 11:52
نویسنده : مامانی
365 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام سلام به دخمل ناناز خودم و همهههههههه دوست جونای گلم حال و بالتون خوبه ؟ ای خدا چند وقته ازتون بی خبرم ولی البته سعی کردم به تعدادی از گلام سر بزنم و کامنت بذارم قول میدم به همه سر بزنم امروز بعد از حدود یه هفته مرخصی و تعطیلات برگشتم اداره خاله انیس رو دیدم و کلی با هم گپ زدیم و تا حدی قضایای این چند روز دوری رو با هم مرور کردیم روحیه ام هی خوب بود اما از اونجایی که اصولاً اگه تو سیصد روز مرخصی باشی و روز سیصد و یکم بیای اداره ضدحال میخوری و از مماغت بیرون کشیده میشه ما هم از این رسم مبرا نبودیم و حدود یکی دوساعت پیش سرایدار محترم اداره که قبلا وصف الحالش گفته شده و کمتر از معاونت اداره نیست فرمودن که رئیس گفته به فلانی بگو از این به بعد باید سروقت بیای اداره و یا ساعت اول از مرخصی شیردهی استفاده کنی و تا آخر وقت بمون من قبلا قضایا رو واستون تعریف کردم و گفتم که رفتم پیشش و از مشکلاتم براش گفتم و قرار شد که هر روز یه ساعت مرخصی ساعتی برام رد بشه و بگذریم که حتی ثانیه رو واسم زدن و بلافاصله هر هشت ساعت از مرخصی روزانه ام کم کردن که به قول خاله انیس حق این کارو نداشته و باید استان این کارو انجام میداده حالا میگه تو حق نداری از حقت استفاده کنی !!!!!!!!!!! من اون روز که حرف زدم با آدمی نشستم حرف زدم توضیح دادم براش اونم قبول کرد نمیدونم نظر شما راجع به همچین آدمی چیه ؟ ولی خوب در همیشه رو یه پاشنه نمیچرخه و دنیا یه جور نمیمونه و جالبه که توی این اداره فکسنی هر کارشناس فقط یه کارشناس نیست با اجازه تون آچار فرانسه است و همه کاری میکنه و بعد تو بخوای از حقت استفاده کنی و بدونه که مشکل داری و بعد هی شوک بده و سنگ بندازه و همکاری منفی 200 درجه سیلیسیوس!! حالا موندم که چیکار کنم از یه طرف حضرت اجلللللللللللللل اینجور با ما تا میکنه و از طرف دیگه هم بنده خدا مامانم چه گناهی کرده دلم نمیاد بهش فشار بیارم چون آرشیدا صبحها نمیخوابه و ماشاالله به جونش فووووووق العاده شیطون ، نمیدونم چیکار کنم اگه کسی راه حلی به ذهنش میرسه لطفاً بهم بگه .ناراحت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان مهراد
16 فروردین 91 16:07
وا این دیگه چه جور آدمیه اصلا احساس داره


فکر نکنم عزیزم اگه داشت که ما وضعمون توپ بود!
مامان حنا
18 فروردین 91 18:56
واقعا که کاش بعضی آدما به جای اینکه به چیزای خیلی جزیی اهمیت میدادن به فکر بهتر شدن مسایل دگه فکر میکردن می دونی اونموقع چقده پیشرفت میکردیم حیففففففففف عزیزم مشکلت اگه آرشیدا جون باشه بایه مهدکودک صحبت کن و بزار اونجا یا اگه می تونی و قبول میکنی براش پرستار خونگی بگیر مامانامون گناه دارن یه وقتی بچه داریشون رو کردن دیگه الان وقت استراحتشونه امیدوارم مشکلت حل بشه عزیزم از روی ماه دخملی گلت ببوس