آرشیدا خانومآرشیدا خانوم، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

آرشیدا قند عسل مامان

بی تو هرگز

1391/5/28 9:54
نویسنده : مامانی
445 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم امروز که وبلاگت رو نگاه میکردم باورم نمیشد که باز چهار روز برات چیزی ننوشتم همش به این خیال بودم که فقط یه روز عقبم غافل از اینکه روزها چنان از پس هم میدوند که رسیدن من به اونها فقط یه دو ماراتن میخواد که بتونی بهشون برسی ، راستی این چند روز بر ما چگونه گذشته خدایا بیاد نمیارم فقط میدونم هر روز از سرکار اومدم دنبالت و تو از تو بغلم تکون نخوردی و من در همون حال وسایلت رو جمع و جور میکردم و بعد میرفتیم خونه اونجا هم اولش کمی بازی بعد لالا ، بعد سی دی و یا بازی با اسباب بازیها و من تو آشپزخونه مشغول درست کردن افطار ، سکانس بعد پهن کردن سفره یا خودم یا گل دختری و بابایی بعد خورذدن افطار دیدن سریال خداحافظ بچه که چون توش پر نی نیه اولش رو دوست داری و نگاه میکنی ، بعدش دیگه همش بازی خصوصاً که این هفته بابایی روزکاره و شبها خونه است و کیفت کوکه و تا دیر وقت بیدار یمونی و بزور میخوابی ، دیشب بابایی اومده بهت میگه آرشیدا بابایی برو برام ریش تراشمو بیار ! من چپ چپ نگاهش کردم که یعنی برای چی به دخترم کار میگی خودت بیارش ، بابایی هم در حالیکه رو مبل لم داده و زیر زیرکی نگاهم میکنه میگه بچه ها فقط خوبن!!! عشق من در حالیکه نتونسته ریش تراش رو پیدا کنه بر میگرده و به زبون خودش اعلام میکنه که پیداش نکرده ، بابایی: ای شوپول شوپولی!!!!!!!! نتونستی پیداش کنی و خودش بلند میشه که بیاردش و تو کمکش آینه رو آوردی، سکانس بعد ریش تراش دست نفس طلا و از بابایی اصرار که ریش تراش رو بده من صضورتمو بتراشم و آرشیدا:اهههههه و مشغول خاموش و روشن کردنش و بررسی دقیق تا حصول نتیجه و کندن یه سری پیچ از بالاش و بعد هم اصرار که خودم ریشت رو میتراشم و هی میسابیش تو صورتش و بعد گاهی هم تو صورت خودت!!!! سکانس بعد بابایی: انگار خودم میرفتم میاوردمش بهتر بود؟!!!!!!! و من پیروزمندانه: بچه ها خوبنننننننننن!!!! ولی در کل مامان فدات بشه که بشدت حرف گوش کنی بزنم به تخته گوش شیطون کر و چشمش کور و دنده اش نرم!!!!!!!!!! طوری که دیشب وقتی بابایی بهت گفت برو کتابت رو بیاری بدو رفتی که بیاریش و پات محکم تو تاریکی خورد به سطل زباله و درحالیکه اشکهای الماست میومد و من مرتب بهت میگفتم که نیازی نیست اینهمه حرف گوش کن باشی کتابت رو آوردی که بابایی برات بخونه و البته بابایی هم بغلت کرد و بوسیدت، وقتی با تلفن حرف میزنی خیلی بدت میاد نگاهت کنم و اعتراض میکنی اه اه .دیشب بار دومی بود که تنها با بابایی رفتی بیرون و من تو اون یه ساعت عین یه کلاف سر درگم بودم دستم به کاری نمیرفت یادم افتاد که همش میگفتم اگه آرشیدا بذاره اینکارو میکنم اگه وقتم کنم اون کارو میکنم و حالا می بینم که بدون لحظه ای غیبتت و من رسم نفس کشیدن رو هم فراموش میکنم بقیه پیش کش وجود نازنینت ، و اصلا بیاد نمیارم زمانی رو که وجود نازنینت توی بغلم نبوده چه جور روزگار گذرانده ام و چه کرده ام.

خدایا این فرشته کوچکم رو در پناه خودت همیشه صحیح و سالم حفظ کن و از تمام بدیها و بلایا محافظت بفرما.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (9)

خاله سنا
27 مرداد 91 19:41



بوسسسسس برای شما گلم


بابای دوقلوها
28 مرداد 91 7:44
سلاممممم به شوپول شوپوولی،
دخترا کلا بابایی هستن و گوش به حرف بابا
من میرم خوونه رسما واسه زینب خانوم یه مامان میشم، کاری نمیموونه که براش انجام بدم


سلام اه اه اه چه معنی میده دختری بابایی باشه!!!! آفرین به شما مامان بابا!!!!
مامان اسراواسما
28 مرداد 91 9:49
سلام عزیزم!خدا شمامامان ودختررو براهم نگه داره وشماهارو برای بابایی آرشیدا جون
ببخش عزیزم داشتم اخبار تابناک رو میخوندم نفهمیدم کی اومدی گپ ورفتی.


سلام گلم ممنون عزیزم خواهش میکنم.
مامان اسرا واسما
28 مرداد 91 14:48
__ _█████____████
___████__████_███
__███____████__███
__███_███___██__██
__███__███████___███
___███_████████_████
███_██_███████__████
_███_____████__████
__██████_____█████
___███████__█████
______████ _██
______________██
_______________█
_████_________█
__█████_______█
___████________█
____█████______█
_________█______█
_____███_█_█__█
____█████__█_█
___██████___█_____█████
____████____█___███_█████
_____██____█__██____██████
______█___█_██_______████
_________███__________██
_________██____________█
_________█
________█
________█
سلام دوست خوبم!نماز وروزه هاتون قبول حق
عید فطر بر شما مبارک.

سلام ممنون گلم عید بر شما هم مبارک.

نایسل جون
28 مرداد 91 20:58
واقعا عزیزم خدا الهییییییییی بهشون صبر بده


انشاالله
نایسل جون
28 مرداد 91 21:00
آخی الهی فداش شم اینقدر به حرف باباش میکنه


خدا نکنه گلم
بابای دوقلوها
29 مرداد 91 11:46
خداوندا تو را شاکریم که یک ماه میهمان واین اجازه رابما دادی تاسحرها عاشقانه با تو سخن بگوئیم ودرد دلمان را با تو بگوئیم واکنون روز اول شوال را بر ما عیدگرداندی.

عید برعاشقان مبارکباد.


عید بر شما هم مبارک.
مامان آیلا
31 مرداد 91 9:34
الهی آمین
زهرا م
31 مرداد 91 13:00
سلام چه خوبه این دختر اینقدر حرف گوش کنه خدا برات حفظش کنه


سلام ممنون عزیزم