فسقل مامان
سلام فسقلکم خوفی مامان جون؟ دیگه دوره و زمونه عوض شده و ما مادرای الان از پس شما فسقلیها بر نمیایم و تازه باید بهتون حق السکوت هم بدیم که بذارید نفس بکشیم. تازه با این سن و سالمون از پس شماها بر نمیایم ! ( وا!! مگه ما چند سالمونه تازه داریم جوونی میکنیم. واسه من که الان درهای بهشت باز شده!!!) جونم واست بگه چند شب اخیر رو بشدت واسه خوندون کیفور تو بغل همدیگه میخوابیم و در حالیکه تو داری با موهای من بازی میکنی و سی دی می بینی من با یه آرامش خاصی خوابم میبره!! به قول خاله انیس تو با این سنت از پس خوابوندن جوجه بر نمیای اون وقت اون هنوز دوسالش نیست میدونه تو رو چطور بخوابونه!!!!!!!!! خو راست میگه دیگه مگه غیر از اینه!!!!!!! برنامه جدیدمون اینه که عصر بعد از خواب توپی که میری بیدار میشیم کمی بازی میکنی احتمالا با حرص و جوش من کمی ام میخوری بعد میریم دد مثل روز شنبه که من بیرون کاری داشتم تو رو گذاشتم پیش خاخه اونجا کیفور بازی کردی با پوا اومدم دنبالت تازه شروع کردی از پله ها بالا و پایین بری خوب چکنم چه نکنم که ول کنی آهااااان بریم پیش بابد و تاها ؟ آرشیدا: من: هرکدام به دلیلی!!! خلاصه خداحافظی میکنیم و میریم چند خونه اونورتر پیش خاخه انیس و بابد و تاها اونجا هم مشغول شیطنت و بهم زدن زندگی خاخه هستی و البته خواب خوردن به وفور و کف زمین رو هم مورد عنایت قرار دادی که من از همین تریبون از خاخه انیس عذرخواهی میکنم ، شام هم زحمت دادیم و بعد اومدیم خانه طبق هر شب سی دی رختخواب جلو تی وی پهن ، مامان لالا آرشیدا بلا!! یهو یکی دو ساعت من مامات از خواب میپره و می بینه سی دی واسه خودش داره کار میکنه و دختری شیطون بلا هم لالا.
یکشنبه: دیروز هم که از اداره اومدم دنبالت تو حیاط کلی بازی کردی خدا روشکر حوض خالی بود اما توپ و پله رو که ازمون نگرفتن !! منم اجازه درآوردن مقنعه رو ندارم خلاصه راصی میشی بریم خونه اونجا هم مراسم سی دی دیدنون داریم البته دیروز یه تنوع هم ایجاد شد تاب تاب تازه تابت باید بدم بیشینم و داستان دئستمال من زیر درخت آلبالو گم شده رو بخونم اونم نه همشو فقط اون تیکه که از گاو میپرسه گاوه میگه دستمال چیه آآآآآآآآآلللللووووو چیه؟! ( به همین غلظت خوانده شود!!) درخت آآآلللللببببااالو چیه؟ و...... حالا اگه من از رو حفظ بخونم قبول نیست باید حتما برگه رو هم تو دستم نگه دارم و در حالیکه قورباغه در کنار تو مشغول تاب خوردنه تو. هم از اون بالا هه جا رو زیر نظر میگیری ببینی دنیا دست کیه!! تو این وضع باید نی نی رو هم بهل کنم ! فکر کنم دیروز بالای بیست سی مرتبه این صفحه رو خوندم اونقدر خوندم تا خوابت برد آخییییییییییییییشششششششششششششش ساعت حدود چهار و نیمه یا یه ربع به پنج و من در حالیکه مشغول تماشای سی دی هستم !!!! ( فیلم هان گ.ش.ت.ا.ر.ش.ا.د) ناهار میخورم دیگه وقتی برای استراحت نیست کلی به خونه زندگی میرسم و کارم که تموم میشه بیدار میشی و خودت میای تو آشپزخونه منم کلی قربون صدقه ات میرم فکر کنم کمی زیاد روی کردم چون تو موندی با عشوه نگام کردی و دیدی هوا خوبه مامانننننننن بهلللللللل خوب منم که گوش دراز اومدم بهلت کردم و ماچ و بوسه حالا دیگه اگه تونستی بیارش پایین دقیقا عین یه کوالا چسبیدی به گردنم و تازه نباید بشینی بمون سرپا یا راه برو اگه میخواستم بذارمت پایین سریع ازم بالا میرفتی!!خداییییااااا چه شکری خوردم!!! دیروز سه تا کار داشتم که باید انجام میشد خدا رو شکر بخاطر فس فس کردن شما و ناز و ادا و اومدن ایگانه دیر شد و به هیچکدومشون نرسیدم احصابم خراب شد از جلو خونه جون جون رد شدیم فرمودین بییم بابا منم بردمت اونجا کلی هله هوله خوردی قدری خرید کردیم و برگشتیم خونه ایندفعه تو سوپر زیر بار حرفت نرفتم و فقط همون تی تبای رو که باز کردم برات خریدم وگرنه شما کاکا و بستی هم میخواستی!! خونه که رسیدیم قدری طول کشید تا شیشه شیرت رو آماده کردم تو هم دراز کشیده بودی مرتب میفرمودی ماماننننننن یعنی شیرمو بده بخورم ما هم دادیم دستت و خودمو.ن رفتیم تا نمازمون قضا نشده نماز بخونیم و بعد هم مراسم سی دی دیدنون و بهل کردن و بوسیدن و لالا کردن مامان نمیدونم تو کی خوابیدی!!!!
خدایا این عروسک کوچولو رو به تو میسپارم تا خوب خوب خوب مواظبش باشی و نذاری آب توی دلش تکون بخوره و موفقیتش رو در همه عرصه ها ازت میخوام خدایا خوشبختی و سعادتش رو ازت میخوام میدونی که دیدن سعادت این خانوم کوچولو تنها آرزوی منه پس خدایا منو به آرزوم برسون.مرسی خداجونم.
بعدانوشت:
راستی دیروز روز جهانی کودک بود این روز رو به تو خوشگل خودم و همه بچه هی نازنین تبریک میگم امیدوام همیشه این قلبهای پاک و باصفا رو حفظ کنید.