ترانه دلنشین زندگی

همه عمر و وجودم سلام جونم برات بگه که دیروز قدری توی اداره کار داشتم و در نتیجه دیییر شد و تا خودمو بهت برسونم ساعت دو شد پویا هم نیومده بود دیگه با این شیطنتهای تو معلوم نیست مامان جون جون چه کرده منم اصلاً صداشو در نیاوردم بغلت کردم و یه مقدار زیادی بوسیدمت و تو هم لبهاتو به صورتم میچسبوندی خلاصه روابط خیلی عشقولانه بود کمی بهت شیر دادم و تو هم دستور دادی بغلم کن و حرکت کن برو اینور برو اونور منم اطاعت امر کردم دیدم انگار خوابت میاد خواستم بخوابونمت که فریادت به آسمان رفت این بود که پشیمون شدم و گذاشتم بازی کنی و تو رفتی بغل جون جون و عینکشو درآوردی و وقتی خواست نذاره اینکارو بکنی بهش گفتی پس پاشو راه برو منو برم اینور و اونور چه دختر بلایی!

ساعت ٣ خوابیدی منم بعد از انجام خرده کاری کمی استراحت کردم زیاد نخوابیدی بیدار که شدی بهت سرلاک دادم تا ظرفهاتو بشورم گذاشتمت پیش مامان جون جون تو هم اولین کاری که کردی رفتی پاشو بگیر ی هر چی پاشو جمع میکرد تو با پشتکار عجیبی گیر داده بودی آخر سر اصلاً بلند شد ، تو به حول و قوه الهی همه چی تو دهنت گذاشتی کاغذ، لیس زدن فرش و موکت ، کنترل ، موبایل ، باطری، در!! و... دیروز دو چیز دیگه هم اضافه مونده بود دیوار که لیس بزنی و پله شت بام که بذاری توی دهنت دیگه همه جا تبرکی شده ، دیروز مامان جون جون میخواست جارو کنه تو که عشق جارو بر قی هستی غذا و همه چی رو ول کردی رفتی سراغش یه لحظه گذاشتمت روی میز الته پاهاتو گرفته بودم تا بیام به خودم بجنبم نزدیک بود بیفتی از روی میز قلبم ریخت مامان جون جون هم دعوام کرد ، تا جارو تموم بشه تو از پیش جارو برقی تکون نخوردی انگار اون مامانته ولا !! خلاصه گلی هر شیطنتی که به ذهنت خطور کنه انجام مکیدی اینو از دستت بگیرم یه چیز دیگه ور میداری و مدام از خودت صدا درمیاری با وجود این همه فعالیت وقتی میخوای بخوابی آنقدر با صدای بلند آواز میخونی و یک نفسه که اصلا آواز لالایی من به جایی نمیرسه و من صبر میکنم تا تو آوازت تموم بشه و بعد دیگه شارژ خالی میکنی و میخوابی قشنگ مامان

الهی که هر روز پر انرزی تر از دیروز باشی و شاداب تر آمییییین.