گل باغ زندگیم
قند عسلم سلام امروز چطوری؟ باز که از صبح زود شیطنتهاتو شروع کردی هنوز چمشاتو باز نکرده آویزون تخت میشی!! دیروز صبح بنده دوباره یه تأخیر خفن خوردم خودم به تنهایی رکورددار این دور از مسابقاتم!! چیکار کنم دلم نمیاد وقتی صدای گریه اتو میشنوم ول کنم برم میام بغلت کنم که آروم شی بعد خودم دیرم میشه اما بی خیال تو ارزشش رو داری اگه هر روز تأخیر بخورم و غضبناک نگاهم کنن بازهم مهم نیست!! دیروز که برگشتم خونه داشتی توی اتاق با پویا بازی میکردی و اصلاً حواست به من نبود منم از فرصت استفاده کردم و سریع لباس عوض کردم و دست و صورتمو شستم بعد ا.ومدم از پشت سر پیشت تو تا منو دیدی مثل هرروز گفتی اوههههوم یعنی بغلم کن و دوباره رفتی سراغ بازی ، پس تحویل گیر و چسب دوقلوئیت کجا رفته؟! مامان اومده هان !! کمی زورم اومد، آخه بعضی وقتها مامانها هم حسودی میکنن!! ولی بعد دوباره اومدی سراغم رفتیم توی اتاق و بازی کردیم طرفای ساعت سه دیدم خیلی بهانه میگیری بهت شیر دذادم و تو از بس خسته بودی سریع خوابت شکر، منم که چند شبه خواب خوبی ندارم سریع ناهار نخورده خوابیم یا به عبارتی غش کردم هر چند که یه ساعت بیشتر طول نکشیبد ای خدای بزرگ کمک کن این مرواریدهای کوچولوی دخترکم زود در بیان کمتر اذیت بشه.
چشماتو میمالیدی ولی نمیخواستی بخوابی دیروز بازبه پس سر افتادی زمین طبق گزارش پویا ، تازگیها داری کم کم بهتر میشینی و فکر کنم تا چند روز دیگه کاملاً بشینی حالا دیگه براحتی سرپا میمونی و برای مدت طولانی می ایستی دیروز برای اولین بار بیسکویت مادر با شیر بهت دادم که البته استقبال کردی عصر دوتامون تو خونه تنها بودیم کلی بازی کردیم و صفا پویا تماس گرفت که خاله آرشیدا رو نیاری اینجا بهش گفته بودم ممکنه عصر بیایم پیشتون گفتمش تو بیا ،تو این فاصله دو مرتبه خواستم بخوابونمت که نذاشتی پویا اومد و تو دیگه اصلاً نمیخوای بخوابی بعد کلی بازی ، تا اینکه شب شد و به زور ساعت 9:15 خوابیدی شبت بخیر گلکم، پویا هم یه ساعت بعد رفت خونه.