آرشیدا خانومآرشیدا خانوم، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

آرشیدا قند عسل مامان

همه عمرو وجودم سلام

1390/5/9 12:47
نویسنده : مامانی
328 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

همه عمرو وجودم سلام امیدوارم حالت خوب باشه امروز خییییییییییییلی حالم گرفته اس زیاد حال و حوصله نوشتن ندارم و از اونجایی که افسرده دلی افسرده کند انجمنی را Tea cup smiley 026دلم نمیخواست با این روحیه برات چیزی بنویسم، میدونی گل گلی حس میکنم مادر خوبی برات نیستم حس میکنم نتونستم چیزایی رو که لیاقت داشتنشون رو داری برات فراهم کنم ( منظورم مادیات نیست ) احساس خستگی شدید میکنم میخواستم امروز رو مرخصی بگیرم و خونه رو نظافت کنم ولی نشد آخه خاله انیس ( مامان تارا و باربد ) رفته مسافرت و هنوز برنگشتن بخاطر همین مرخصی منم کنسل شد صبح خواستم بسپارمت به خاله جون ولی مامان جون جون نذاشت و تو که منو با لباس بیرون دیدی گریه ات دراومد ، دیروز بجز شبش روز خوبی رو با هم گذروندیم با خاله ها و مامان جون جون و پویا رفتیم بیرون و تو توی مغازه ها کلی جیغ کشیدی و سصر و صدا راه انداختی و هر چی رو پیشخون مغازه بود میگرفتی یه بطری آب معدنی رو هم پرت کردی توی ویترین چشمای خانوم فروشنده گرد شد و یه کوچولو دعوات کرد کاری بهمون کردی که فروشنده هر کاری تونست کرد که ما معطل نشیم !!!!! البته گل دخترم حق داشت خوابش میومد و خیلی گرمش بود و خسته بود و خصوصاً خیلی بدش میاد توی یه مغازه خیلی معطل بشه  و یه بمنونه همچین که بردمت تو راهرو آروم شدی و انگار نه انگار که تو بودی که شهرو بهم ریختی!!!طفلک پویا بغلت میکرد و سعی میکرد مشغولت کنه ومن خودم خیلی خسته بودم و دیگه سریع برگشتیم خونه. ببخش دخترم دیگه حوصله نوشتن ندارم ، فقط بگم که دیروز رفتی زیر میز و سرپا ایستادی و سرت گیرد کرده بود بین حد دو طبقه میز و دوباره فریاد،ناراحتم چرا ازت عکس نگرفتم. دیروز برای اولین بار دیگه کاملاً نشستی حالا دیگه عالی میشینی از حالت نشسته به چهار دست و پا در میای و این یعنی دیگه نمیشه به هیچ طریقی زندانیت کرد خصوصاً که سرپا هم میمونی و چند قدم راه هم میری.یادم افتاد خوب نشستی کمی سرحال شدم .میبوسمت عروسک کوچولو و دوستت دارم نمیدونم وقتی بزرگ شدی تو هم منو دوست خواهی داشت فراموشم نمیکنی ؟ داره کم کم تراژدی میشه خداحافظ جو جو. راستی فردا اوا مه رمضونه

دوست دارم روزههامو بگیرم نمیدونم میتونم یا نه پارسال که تو شکم مامانی بودی شبهای قدرو گرفتم

امسالو نمیدونم تا خدا چی بخواد.

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)