آرشیدا خانومآرشیدا خانوم، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

آرشیدا قند عسل مامان

آخ گردنم!

1390/6/20 13:01
نویسنده : مامانی
355 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلی خوبی نفسم؟ آرشیدا مامانی حال نداره یه گردن دردی دور از جونت دارم که نگو و نپرس از همون روز که رفتیم پارک اینطوری شدم نه که قبلش نداشتم چرا بود ولی نه به این شدت دیشب گردنمو بستم اما چه فایده دلم میخواد با یه چیزی گردنمو ثابت نگه دارم دیروز تو رو از خاله تحویل گرفتم و اومدیم خونه مشسغول بازی شدی اونم با کلیدهای بنده منم تا مشغول بودی به کارها رسیدم البته هر از گاهی چکم میکردی که یه وقت جیم نزنم بعد ناهار خواستم بخوابونمت اما نخوابیدی ( طبق معمول ) منم تشک و بالشت رو دولا کردم زیر سرم و دراز کشیدم تو تا این صحنه رو دیدی اومدی تشکت رو از زیر سرم کشیدی دسسسسسسسسسسسسسسسستتتتتتتت درد نکنه مامانی بیا بچه بزرگ کن خسیس!! اصلا کی خواست رو تشک تو دراز بکشه هر چند از رو نرفتم و تا حواست نبود گذاشتم زیر سرم و در حد 5 ثانیه چرت زدم تو هم مشغول پرتاب کنترلهای بدبخت بودی که نمیدونم چه هیزم تری بهت فروختن خلاصه بالاخره رضایت دادی کمی بخوابی منم با خوشحالی پریدم تو آشپزخونه تا برات فرنی و پوره درست کنم آخه سوپیت کمی بود تموم شده بود تا کارهامو انجام دادم و نیت کردم برم نماز بخونم و کمی بشینم بیدار شدی و دوباره وظیفه گارسونیه خودم رو از سر گرفتم البته چون تویی اصلا ناراحت نیستم و برام لذت بخشه ولی وقتی خییلی خسته هستم حس میکنم کارها خیلی تکراری شدن و دچار روزمرگی شدم هرچند شما با توجه به شیطنتهای جدیدی که انجام میدی جای تکرار نباید باشه ولی خوب چکنم عصری بردمت آتلیه عکس بگیری اولش خوب بودی ولی بعد از چند دقیقه خسته شدی و نق میزدی پوستم کنده شد تا از آتلیه اومدیم بیرون فکر کنم چند کیلو کم کردم از بس از خودم ادا درآوردم که بخندی یه وقت ملت فکر نکنه من ...... شب هم بخاطر اون عصر خوابیدنت ساعت 11 خوابیدی شب بخیر.

خدا محافظ همه نی نیها باشه انشاالله.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)