آرشیدا خانومآرشیدا خانوم، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

آرشیدا قند عسل مامان

پایان ده ماهگی

1390/6/22 11:56
نویسنده : مامانی
349 بازدید
اشتراک گذاری

 

مباررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررککککککککککککککککککککککککککککککککککککک

مبارررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررکککککککککککککککککککککککککککککککککککککک

Orkut Scraps - Butterfliesده ماهگیت مبارک نفسم ، عزیزتر از جانم ، همه عمر و وجودم خدایا هزار هزار مرتبه شکرررررررررررررررت که دخترم داره رشد میکنه و بزرگ میشه و ازت ممنونم که اجازه میدی رشد و بزرگ شدنش رو ببینم دیروز داشتم عکسهای تولد تا ده ماهگیشو نگاه میکردم چقدر تغییر کردی و بزرگ و خانوم شدی ای خدا شکرت هر چند روزها خییییییییییییییییلی دارن زود میگذرن و تو سریع این مر احل شیرین رو پشت سر میذاری ولی خوشحالم. دیبروز به خودم میگفتم نیکزاد خوب بهش نگاه کن به حرکاتش به چهار دست و پا حرکت کردنش ،شیطنتهاش خوب توی ذهنت حکشون کن چون مراحلی هستن گذرا و شیرین و بی بازگشت چقدر شیرینه وقتی لبخند میزنی و ذوق میکنی یا حتی دست گل به آب میدی قربونت بره ماماننننننننننننننننننننننننننننننننن .

animated gifs of weaponry - baby in flower

دیروزMonday Orkut Scraps, Myspace Graphics and Comments از اداره که برگشتم خونه خونه خاله نیکتا بودی سریع کیفم و رو گذاشتم و اومدم دنبالت ، خونه که رسیدیم باید کلی بغلت کنم ببوسمت بازی کنیم اگه تخلف کنم گریه میکنی و نق میزنی و دیگه آروم کردنت کار حضرت فیله ! بعد اونوقت تازه رضایت میدی بری سرکشو آشپزخونه و زندگی رو بهم بریزی دیگه کارم به اینجا کشیده که وقتی مشغول بشی با اینا من نفس راحتی میکشم و تند تند کارهامو میکنم ،تازه گیها بازیه جدیدی یاد گرفتی تشکت رو میکشی رو سرت و میمونی زیرش و میگی هه هه و خوشت میاد بعد من باهات بازی میکنم کیف میکنی ، عصر پویا گلی اومد خونه ما داشتیم آماد ه میشدیم که واسه نیم ساعتی بریم بیرون پویا هم اومد سریع رفتیم و برگشتیم و وقتی برگشتیم تو تازه شارژ شده بودی و نمیدونستی از کجا شروع کنی بهت غذا و دادم و کارهاتو کردم و دیگه خدا رو شکر پویا خواست لالا کنه تو هم دیدی همبازی نداری اومدی طرفم منم سریع خاموشی دادم و خوابیدی عسلی .Orkut Scraps - Good Night

راستی صبح که رفته بودم اداره از بس که هرروز دیر رسیده بودم دیروز یه مقدار زودتر رسیدم ( چون جنابعالی لا لا بودی )یکی از همکارام با یه سلام کشدار جواب سلامم رو داد که هزار معنی داشت یعنی چه عجب زود اومدی ، یعنی به به خانوم چطور شده زودتر اومدی و ....... هر چند من دیگه پوستم کلفت شده و زدم بخه بی خیالی دیگه من و خاله انیس به تأخیرهامون میخندیم چون میدونیم هر کاری بکنیم آخرش شما سه تا جوجو نمیذارید ما به موقع برسیم. ولی بی خییییییییییییییال!!!!!! 

Orkut Scraps - Love

خداجونم به خاطر این جوجوهای ناز و خوشگل ازتون ممنونیم مواظب و محافظشون باش از تمام بدیها و بلایا و عاقبت به خیرشون کن.آمییییییییییییییییییییییییییین

 

Orkut - Dividers

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)