شیطون بلا ،دختر طلا
ای دختر شیطون واقعاً شیطون سلام خوبی گلی ؟ دیروز از اداره که برگشتم تو آشپزخونه آویزون به اجاق گاز و مشغول درد و دل کردن و دددددد گفتن یواش اومدم پشت سرت و بغلت کردم و همدیگه رو یه دل سیر بوسیدیم البته بوسیدن شما که شامل چسباندن دهان به صورت همراه با مقادیر زیادی خیس شدن صورت مامان ولی حال میده هان تازه خیلی وقتها دستت رو توی دهنت میبری و بعد میذاریش توی دهن من کیف داره نه مامان!! خلاصه وسایلت رو جمع کردم و رفتیم خونه موقع رفتن گفتم با مامان جون جون بای بای کن قربون دستای کوچولوت برم منننننننننننن با دستات بای بای کردی عسلی. فدات. اونجا هم کمی شیطونی کردی و از اونجایی که لا لا نکرده بودی خوابیدی منم ناهار خوردم بعد از بس خسته بودم اومد...
نویسنده :
مامانی
13:12